به گزارش سرویس سواد رسانه پایگاه خبری 598/ تحریرالشام، گروهی که در میان بیثباتی سیاسی و نظامی سوریه قد علم کرد، در نبرد حلب نشان داد که میدان جنگ تنها میدان نبرد نیست. این گروه توانست با استفاده از تکنیکهای روانی و بدون نیاز به حملات نظامی گسترده، یکی از مهمترین شهرهای سوریه را به تصرف خود درآورد. این گزارش به تحلیل چگونگی این پیروزی روانی میپردازد.
تکنیکهای روانی به جای حملات نظامی
تحریرالشام از روشهای هوشمندانه روانی برای ایجاد هراس و ازهمپاشیدن انسجام نیروهای دولتی و مردمی بهره برد. در میان این تکنیکها، انتشار شایعات، هراس افکنی ، تضعیف اعتماد به رهبران، تبلیغات سیاه و ایجاد تفرقه و تضاد جایگاه ویژهای داشت. برخی از شایعات کلیدی که در آن زمان میان مردم و نیروهای دولتی پخش شد، عبارت بودند از:
گریختن بشار اسد به روسیه: با انتشار این شایعه، روحیه نیروهای وفادار به دولت به شدت تضعیف شد. سربازان و افسران ارتش باور کردند که فرمانده اصلی آنها، کشور را ترک کرده است.
خیانت روسیه به دولت سوریه: القای این فکر که حامی اصلی دولت، یعنی روسیه، از حمایت خود دست کشیده است، اعتماد نیروها را به استراتژی نظامی دولت تضعیف کرد.
کودتای نظامی در دمشق: این شایعه باعث سردرگمی در میان نیروهای دولتی شد. بسیاری از افراد با تصور اینکه فرماندهان ارشد درگیر نزاع داخلی هستند، از دستورات سرپیچی کردند.
آمادهباش مردم برای استقبال از تروریستها: این پیام نهتنها باعث ترس مردم عادی از مقاومت شد، بلکه برخی از آنها را به همدستی یا سکوت در برابر تحریرالشام سوق داد.
ضعف اقتصادی و عدم پرداخت حقوق نیروهای دولتی: گسترش این شایعه، انگیزه نیروهای نظامی برای دفاع از شهر را کاهش داد.
تأثیر شایعات در سقوط حلب
این شایعات و تکنیکها فضای ذهنی حلب را پیش از آغاز هرگونه نبردی آلوده کرد. ارتش سوریه و حامیان آن، به دلیل فشار روانی و تزلزل در اعتماد به رهبری، قدرت خود را از دست دادند. از سوی دیگر، مردم حلب، که میتوانستند حامی دولت باشند، به دلیل ترس از آینده نامعلوم، از هرگونه اقدام مقاومتی باز ایستادند.
درسهایی از یک شکست روانی
نبرد حلب نشان میدهد که جنگهای مدرن به همان اندازه که به قدرت نظامی وابستهاند، به تسلط بر ذهنها و افکار عمومی نیز وابستهاند. عملیات روانی تحریرالشام نهتنها استراتژی نظامی دولت سوریه را مختل کرد، بلکه نشان داد که مدیریت اطلاعات و افکار عمومی میتواند بهعنوان سلاحی قدرتمند برای تسخیر شهرها و ملتها عمل کند.
این اتفاق، هشداری برای تمامی دولتهاست که بیتوجهی به میدان نبرد روانی، به معنای از دست دادن میدان جنگ واقعی است.